تبیان، دستیار زندگی

7 اشتباه رایج در مورد وام

شاید شما هم شنیده باشید که بهره بانکی در ایران، در مقایسه با کشورهای پیشرفته خیلی زیاد است. اگر بپذیریم که بهره بانکی، قیمتی است که برای در اختیار گرفتن وام می‌پردازیم، یعنی پذیرفته‌ایم که وام در ایران خیلی گران است. اما گران بودن وام بانکی منتهی به یک تناقض منطقی می‌شود: چرا این کالای گران تا این اندازه خواهان دارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بهره بانکی
برای اطلاع از بهره واقعی وام بانکی، لازم است عدد بهره را از عدد تورم کم کنیم. یعنی اگر بهره وام بانکی ۱۷ درصد باشد و تورم ۱۵ درصد، در عمل بهره‌ای که به وام تعلق می‌گیرد ۲ درصد خواهد بود. برای سال‌ها بهره بانکی از عدد تورم کوچک‌تر بود. این یعنی بهره واقعی در ایران منفی بود و وام‌گیرنده به خاطر پولی که می‌گرفت تشویق می‌شد. برای همین مردم زیادی متقاضی وام بودند. صف طویل وام‌گیرنده‌ها باعث شد که بسیاری از مردم بدون در نظر گرفتن شرایط، به هر وام ممکنی آری بگویند. همین موضوع، به‌خصوص در بازار سیاه و در مجراهای‌ غیررسمی (وام گرفتن از اشخاص بجای بانک) باعث کلاه‌برداری‌های زیادی شد. در این مقاله به هفت تصور نادرست در مورد وام می‌پردازیم.

۱- وام، جایزه نیست!

همان‌طور که گفتیم سال‌های‌سال به خاطر بهره واقعی منفی، مردم زیادی در صف دریافت وام بودند. استدلال بسیار ساده بود. اگر با پول وام یک قطعه زمین می‌خریدیم و بعد از یک سال آن را می‌فروختیم و وام را تسویه می‌کردیم، یک پولی برایمان می‌ماند.

همین موضوع باعث شد که مدیران بانکی قدرت پیدا کردند. شناختن کسی که در بانک کار می‌کند یک مزیت شد و آن‌ها برای دوستان و آشنایان وام جور می‌کردند. تعیین شرایط دشوار برای گرفتن وام هم حاصل صف طویل خواهندگان بود.

تعیین شرایط دشوار برای گرفتن وام هم حاصل صف طویل خواهندگان بود.
در چنین فضایی مردم به وام به چشم جایزه نگاه می‌کردند. اگر موقعیتی پیش می‌آمد که می‌شد وامی گرفت، هیچ‌کس درنگ نمی‌کرد. از طرف دیگر وام‌دهنده هزار منت می‌گذاشت بر سر متقاضی. حتی گاهی پیش می‌آمد که از متقاضی درخواست‌هایی عجیب کند. از راه انداختن کارشان در سازمان دیگر تا دریافت بخشی از مبلغ وام به‌عنوان هدیه و کارمزد.

۲- وامی که از بانک می‌گیرید پول نیست، سرمایه است!

مثلا ممکن است شما برای کسی که شما را به بانک معرفی کرده، یک هدیه ۱ میلیون تومانی بخرید. دقت کنید که این هدیه را در همان ابتدا به او می‌دهید و نه بعد از تمام شدن اقساط. پس این ۱ میلیون تومان بهره‌ای بیشتر از ۲۰ درصد به وام شما اضافه می‌کند.

بسیاری از مردم برای نیازشان به پول به سراغ وام می‌روند. البته که شما می‌توانید با پولی که از بانک می‌گیرید مخارج خود را پرداخت کنید، ماشین و خانه بخرید، حقوق معوقه کارمندهایتان را بپردازید یا برای همسر خود هدیه بخرید. اما این کار اشتباه است.

به کلمه سرمایه دقت کنید: واژه «سر» به‌علاوه واژه «مایه». سرمایه سرچشمه‌ای است که از آن پول ساخته می‌شود. مثلا اگر با وام خود تلویزیون و پلی‌استیشن بخرید، از وام خود به‌عنوان پول استفاده کرده‌اید. در این حالت چون در مقابل وام بهره می‌پردازید، کالاهای موردنیاز خود را گران خریده‌اید و متضرر شده‌اید.

پولی که برای راه‌اندازی کسب‌وکار خرج می‌کنید به سرمایه تبدیل می‌شود.
اما اگر با همین پول پلی‌استیشن و تلویزیون بخرید و گیم‌نت راه بیندازید، پول خود را به کار انداخته‌اید. ممکن است سالانه ۵۰ درصد سود خالص کسب کنید که قسمتی از آن را به‌عنوان بهره سرمایه به بانک پرداخت می‌کنید. در این حالت ضرری متوجه شما نخواهد بود، هرچند حاشیه سودتان کم می‌شود.

۳- با وام نمی‌شود وام را پس داد!

فرض کنید یک وام ۲۰ میلیون تومانی با بهره ۲۰ درصد گرفته‌اید و حالا نمی‌توانید اقساطش را پرداخت کنید. بعضی از آدم‌ها در این شرایط باز به سراغ بانک می‌روند و یک وام ۲۰ درصد دیگر می‌گیرند تا وام قبلی را تسویه کنند.

ریشه این مشکل در نگاه نادرست به وام است. اگر وام وارد کسب‌وکار شود و سود بسازد، بازپرداختش کار ساده‌ای خواهد بود. اما اگر این پول را به بازار ببریم و خرج کنیم، باید آن را از درآمد فعلی خود پس بدهیم. اگر درآمد ما کافی بود، به وام نیازی نداشتیم. این چرخه باطل پرداخت وام را سخت می‌کند. در این شرایط بزرگ‌ترین اشتباه این است که برای پس دادن وام، دوباره وام بگیریم.

۴- قسطی که پرداخت می‌کنید از بدهی شما کم می‌شود!

فرض کنید یک وام ۱۰ میلیون تومانی با ۱۲ قسط و بهره ۲۰ درصد گرفته‌اید. هرماه باید چقدر بپردازید؟

در سیستم‌های بانکی مقدار اقساط از روی روابط دقیق ریاضی محاسبه می‌شوند. اما در بازار سیاه (وقتی از جایی غیر از بانک وام می‌گیرید) خیلی ساده با روابط مالی بازی می‌کنند تا سود بیشتری کسب کنند.

مثلا ممکن است بگویید ۲۰ درصد از ۱۰ میلیون تومان، می‌شود ۲ میلیون. چون باید ۱۲ میلیون را در ۱۲ ماه پس بدهیم، باید هرماه ۱ میلیون تومان قسط بپردازیم. این محاسبه از بیخ و بن اشتباه است.

در بازار سیاه خیلی ساده با روابط مالی بازی می‌کنند تا سود بیشتری کسب کنند.
شما درست لحظه‌ای که وام را می‌گیرید، ۱۰ میلیون تومان بدهی دارید. بعد از ماه اول که یک‌میلیون تومان پرداخت کردید، ۹ میلیون بدهکارید. وقتی در ماه آخر، آخرین قسط خود را می‌پردازید، بدهی ندارید. اما بهره ۲ میلیون تومانی برای تمام پول حساب شده است. انگار بدهی خود را نپرداخته باشید.

۵- هر پرداختی غیر از اصل پول، بهره است!

یک‌بار دیگر فرض کنید که وامی ده میلیون تومانی با بهره ۲۰ درصد گرفته‌اید. همان‌طور که گفتیم باید در پایان سال ۱۱ میلیون تومان پرداخت کرده باشید. اگر به غیر از یک‌میلیون تومان بهره، پول دیگری بدهید، بهره وام شما بیشتر از ۲۰ درصد می‌شود.

مثلا ممکن است شما برای کسی که شما را به بانک معرفی کرده، یک هدیه ۱ میلیون تومانی بخرید. دقت کنید که این هدیه را در همان ابتدا به او می‌دهید و نه بعد از تمام شدن اقساط. پس این ۱ میلیون تومان بهره‌ای بیشتر از ۲۰ درصد به وام شما اضافه می‌کند. باید از خود بپرسید که اگر دوستتان برای شما وامی با بهره ۵۰ درصد پیدا کرده بود، باز هم از او تشکر می‌کردید؟

این مشکل به‌کرات در هنگام خرید اقساطی خودرو پیش می‌آید. خودرویی ۱۰۰ میلیون قیمت دارد. آن را با اقساط یک‌ساله و بهره ۲۰ درصد به شما می‌دهند. همان‌طور که دیدیم بهره ۲۰ درصد برای پرداخت سالانه تقریبا ۱۰ میلیون تومان خواهد بود. فروشنده به شما می‌گوید «قیمت خودرو با این بهره ۱۱۰ میلیون می‌شود. پس ۵۰ میلیون پیش‌پرداخت بدهید، هرماه ۵ میلیون تومان.» توجه کنید که بدهی شما بعد از پرداخت ۵۰ میلیون پیش‌پرداخت، ۵۰ میلیون تومان است و بهره این پول باید ۵ میلیون باشد، نه ۱۰ میلیون. چرا شما باید برای پول نقدی که در همان ابتدا می‌پردازید، بهره بدهید؟!

۶- پس‌انداز کردن پول، بدون بهره نیست!

فرض کنید می‌توانید همین امروز ۱۰ میلیون تومان وام با بهره ۱۰ درصد بگیرید. اما به‌جای این کار ترجیح می‌دهید هرماه مبلغی کنار بگذارید تا بعد از ۱ سال خودتان این پول را بدون پرداخت بهره جور کرده باشید. حقیقت آن است که در این صورت، باز هم بهره پرداخته‌اید!

مثلا می‌خواهید با وامی که می‌گیرید دستگاهی به قیمت ده میلیون تومان بخرید و کار کنید. بعد از یک سال که پول لازم را جمع کردید، آن دستگاه دیگر ۱۰ میلیون نخواهد بود. با یک تورم ۱۰ درصدی، حالا باید دستگاه را ۱۱ میلیون بخرید. این یک‌میلیون اضافه که برای خرید دستگاه می‌پردازید، در عمل بهره است.

درک ارزش زمانی پول کمک زیادی به مدیریت وام می‌کند.
از طرف دیگر شما می‌خواستید دستگاه را بخرید که با آن درآمد (مثلا ماهی دو میلیون تومان) کسب کنید. اما حالا یک سال گذشته است و شما این پول را به دست نیاورده‌اید. اگر وام گرفته بودید، الان یک دستگاه داشتید و به‌علاوه ۱۳ و نیم میلیون تومان سود خالص (۲۴ میلیون درآمد منهای ۱۰٫۵ میلیون بازپرداخت وام). الان فقط یک دستگاه دارید. پس به‌اندازه ۱۳٫۵ میلیون تومان عقب افتاده‌اید. (به این هزینه، هزینه فرصت می‌گویند. هزینه فرصت یک هزینه واقعی است.) با افزودن این مبلغ به ۱ میلیون تومانی که دستگاه گران شده، بهره پس‌انداز شما ۱۴۵ درصد بود! در حالی که می‌توانستید یک وام ۱۰ درصدی بگیرید و کار را شروع کنید.

۷- وام به‌هیچ‌عنوان چیز بدی نیست!

حتی بزرگ‌ترین و موفق‌ترین شرکت‌های جهان هم وام می‌گیرند. وام بانکی (و به‌طورکلی ایجاد بدهی) یکی از مرسوم‌ترین شیوه‌های تامین مالی است. چه ابعاد کسب‌وکار کوچک و خانوادگی باشد، چه در شرکتی بزرگ و چند ملیتی، برای مدیران این بنگاه‌ها گزینه وام گرفتن همیشه روی میز قرار دارد. مهم این است که بتوانیم وام بانکی را در مراحل دریافت کردن، خرج کردن و پس دادن به‌درستی مدیریت کنیم.

منبع: تجارت نیوز